۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

جای خالی!


نه این که بی تو نخندم!

نه!

اما به خدا تمام این خنده های خام بی خیال

به یک تبسم کوتاه دیدار چهارشنبه ها نمی ارزد!

به تبسم ساعت نه صبح

یا دقیق تر بگویم

نه و بیست دقیقه ی صبح

حالا اگر بانگ بیست و بهانه ی ساعت در ازدحام واژه و وزن موازی نمی گنجد

گناهش به گردن تو،

که من و این دل درمانده را

چشم در طنین تبسم می گذاشتی.

حالا هنوز

نه صبح چهارشنبه ها که می شود

دل به دامنه رویا می دهم

و تورا می بینم،

که با لباسی به رنگ بنفشه های بنفش

به سمت پسکوچه های پرسه و پروانه می روی!

نه اینکه بی تو نمی خندم

نه !

اما به نیامدن همیشه نگاهت قسم

تمام خطوط این خنده های خواب آلود

با رگبار گریه های شبانه

از رخساره خسته و خیسم

پاک می شوند ...

* نوشته: یغما گلرویی

× روز چهارشنبه جنون درد بی کسی...

×خیالش شیرینه ، اما نبودنش درده! دعا کنید برای آرامش روح پدربزرگم!

۸ نظر:

  1. زندگی مرثیه آمدن ها و رفتن هاست، مهم دل است در دل کسی که آدمی باشد جاودانه است
    پدر بزرگتان را خدایش بیامرزاد ...

    پاسخحذف
  2. به اقای خسروی بزرگوار:

    ممنونتونم.

    پاسخحذف
  3. و می توان در جوار حضرت دوست با دوستان بود.
    خدایشان غریق رحمتشان کند.
    انشا الله.

    پاسخحذف
  4. آسمون ، بغضتو بشکن...
    اون دیگه برنمی گرده...
    نفسای گرمش امشب...
    هم نفس با خاک سرده...

    بی اختیار منو به یاد مرثیه ی علی لهراسبی انداختید
    به یاد اینکه چقدر با اینکه کسی رو از دست نداده بودم این آهنگو گوش میدادم...و دارم الآن دربه در دنبال لینک دانلودش می گردم...

    حتما دعا می کنم...حتما...
    می گن وقتی کسی میگه دعا کنید...همون موقع برای اون شخص دست به دعا شید...
    به یاد عمه ی نازنینم افتادم...
    مرداد بود که از بین ما رفت...

    اشکم درومد...موید باشید!

    پاسخحذف
  5. زینبم چقدر دلم می خواست الان پیشت بودم تا دستاتو بگیرم و بغلت کنم.
    خدایش بیامرزد.

    پاسخحذف
  6. سلام
    خیلی از این سبک شعرها خوشم نمیاد اما این شعر تنور دلم را یک تنه روشن کرد و چسبید بر...

    خدا بیامرزدشون

    پاسخحذف
  7. به آقای حمزه گرامی:

    ممنون از لطفتون:) همینطور حضورتون:)

    به اقای سهرابی گرامی:

    از شما نیزبسی کلی سپاس:)

    به اقای اسماعیلی گرامی:

    ای وای! ایوای! قصدم ناراحت کردن مخاطبانم نبود!
    ممنون از حضور گرم و پرشور همشگی تون:)

    به سعیده عزیزم:

    سعیده سعیده سعیده سعیده!
    من هنوز نفهمدیم اصلانشم ما برا چی خونمون رو عوض کردیم!اصلانشم!
    فدای تو...

    به اقای سید مجیب گرامی:

    ممنونم از حضورتون و البته لفطتون:) خوشحالم کردین که سرزدین:) بعضی از نوشته های یغماگرویی جدا زیباست! البته منم ترانه هاشون رو بیشتر می پسندم تا این متن نوشته هاشون:)

    پاسخحذف